اب که از سر زندگی گذشت
چه یک وجب چ صد وجب
امروز
وای از این امروزها
رعدی خروشی ابری
تیری امد و رفت
امد و رفت یاد نگاهت را بر من انداخت
یاد حرمتی ک در نگاهت نشکست
دلم به یادت زنده شد
لحظه ای کوتاه زیست
خودش را به آغوش گرفت
و در تمنای آبی
خفت
روزی شاید نگاهم به نگاهت خورد
روزی شاید وسط پارکی خیابانی زیر بارانی جایی
شاید
بشود کسی را دید ک فقط چشمانش همرنگ تو باشد
به خداحافظی تلخ تو سوگند
نشد!
که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد!
nalar oldo rohoom doimaz
gozom gorsa gonlom bilmaz
har ayrilic bir bashanmich
be genish la sonom olmaz
ama don dosan seviorom sani
gal desam